فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

خوشگل مامان وبابا

ده تا

چندروزیه ده تارایاد گرفتی ازت میپرسیم چندتاتوپ داری میگی ده تا.باباراچندتادوست داری بازم ده تا قربونت بشم راستی بوسم یاد گرفتی وهی بوس میدی حتی پشت تلفن به باباومادر فدابوسات بشم
25 بهمن 1390

قم

زیارت قبول ١٢بهمن که به خاطرامتحانهای مامان رفته بودیم قم بابابا رفتیم زیارت حضرت معصومه توپنجره های ضریح رامحکم چسبیده بودی.توی صحن کلی باباباراه رفتی وقتی چشمت به چهل چراغهاافتاد خیلی تعجب کرده بودی
25 بهمن 1390

ماشین

دخترراننده توی ماشین تاسوار میشیم اول بابرف پاکن به شیشههاآب میپاشی بعدبابرف پاک کن تمیزش میکنی بعدضبط راروشن میکنی بعدهم فرمون رامیگیری تاخودت رانندگی کنی ...
24 دی 1390

ببخشید چندوقتیه ننوشتم

ببخشید چندوقتیه ننوشتم آخه باید شبها بنویسم توهم شبها دیر میخوابیدی اگه هم بیدار بودی میخواستی خودت بنویسی دوهفته  ای میشه داری چهار دست وپاراه میری اولش میترسیدی دوقدم برمی داشتی مینشستی اماالان هرجا برم دوثانیه بعد پشت سرمی چهاردست وپا میری توی اتاقت تنهایی میشینی به بازی کردن توی استخرتوپت میری فقط وقتی میخوای بیای بیرون چون نمیتونی صدا مامیزنی وقتی داری بازی میکنی هرزگاهی بیرون را نگاه میکنی که ماباشیم نمیدونی ماتموم حواسمون به توست.. ...خیلی شیطون شدی مامانت قربونت بشه ...
24 دی 1390

دخترباهوشم

دخترباهوشم به بخاری دوداسفند ودستگاه بخورهوهومیگه ومیدونه داغه!         دخترخوشگل ما موهای خودش راشونه میزنه. موهای مامان وباباش راهم همینطور.بابات میگه بااین شونه زدنت تموم موهام  رامیکنی بابات کچل میشه. دخترم به گلهای توی خونه میگه اول بعدهم آب میخواد تابهشون بده این دختره نمیذاره یه تلفن هم بزنیم نه به باباش نه به هیچ کس دیگه!گوشی رامیگیره خودش حرف بزنه بعد خودش درگوش من میذاره وتندی برمیداره یااگه حوصله نداشته باشه قطعش میکنه که من هم حرف نزنم. ...
24 دی 1390

غذا

اگه راست میگی خودت بخور می دونی تازگیهابه من وبابا غذا میدی؟ قابلمه اسباب بازیهات رامیاری وباقاشق غذای الکی بهمون میدی البته این کارراباعروسکهات هم میکنی چه ملچ ملوچی هم میکنه(البته این کارراباغذای خودت هم میکنی) ...
24 دی 1390

این چراغه

این چراغه هی خاموش روشن نکن 7و8روز پیش که خونه مادربودیم دایی مهدی بهت یاد داد چراغ راخاموش وروشن کنی حالا هروقت ازکنار کلید برق رد میشیم میخوای روشن وخاموش کنی چندوقتیه میگیم برق کو؟به چراغ اشاره میکنی.این کاررااز خونه دایی حمزه یاد گرفتی وبه لوسترشون اشاره کردی ...
24 دی 1390