فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

خوشگل مامان وبابا

فاطمه بلبل

دخترمون خیلی خانوم شده.....یه حرفایی میزنه به قد نیم وجبیش نمی خوره  ....اگه باباش چیزیش بشه میگه الای برات بمیرم دستاوپاباباومامانا وقتی میگیم خسته ایم میمالد......تموم غذای حیوونای مختلف را میدونه چیه......کلی شعر حفظ داره.......بیشتر کتاباشم ازحفظ میخونه ...
3 مهر 1392

عروسی

عروسی مرجان مرجان پیروز یعنی 13تیر92 عروسیش بود توکه توی عروسی خیلی خوشحال بودی
15 تير 1392

تولد حنیفا

دختر خاله ریحانه حنیفا4تیر92به دنیا اومد کوچولوی خوشگل  اولین بار که دیدیش ازذوقت جیغ کشیدی آخه اون اولین بچه بعد تو توی خانوادس
15 تير 1392

ببخشید

مامان خیلی سرش شلوغ بود دخترم بزرگ شده .شیطونم شده الان دیگه واقعا طوطیه یابلبل میدونی امسال عید دومین سفر مشهدت راهم رفتی .الان 4ماهه هرچند روز یه بار میگی بریم مشهد ظاهرا بهت خیلی خوش گذشته بوده همسفرهامون:بابایی دایی علی دایی مهدی باماشین خودمون رفتیم اولین بار بود از سقا خونه خودت آب خوردی وقتی رفتیم توبازار چیزمیز بخریم 10تاشونه برداشته بودی همشونا میخواستی باکلی التماس به فروشنده پس دادی کارات همیشه دیدنیه دوستت دارم
15 تير 1392

مشهد

اولین زیارتت قبول اولین مسافرت هوایی به مشهد خیلی خوش گذشت
24 شهريور 1391

اول ماه رمضان

سلام عزیزم امروز اول ماه رمضانه تودختر خوشگل فهمیدی مامان روزست اصلااذیتم نکردی میدونی یادگرفتی بگی اصلاوامروز هم یاد گرفتی بگی همزن .شش هفت هشت ده راهم میگی فداحرف زدنت بشم
31 تير 1391